همانطور
که در قسمتهای قبلی عرض کردم ، دوران جدید ایران در دارالسلطنه تبریز توسط
قائم مقام فراهانی و شاگردش عباس میرزا شروع شد و به دنبال آن نظم میرزا
تقی خانی بوجود می آید اما با قتل میرزا تقی خان امیر کبیر ، نظم میرزا تقی
خانی تعطیل می شود . از آن پس به تدریج از درون حاکمیت رجال اصلاح طلب
بیرون رفته و به غرب مهاجرت می کنند و بدین ترتیب شکاف میان پاسداران سنت
قدمایی و روشنفکران تجددخواه ژرفای بیشتری پیدا می کند . این شکاف درست بر
خلاف تاریخ اندیشه در غرب بوده که تجدد و تفکر مدرن فرآورده جدال و برخورد
اندیشه قدما و متاخرین بوده . یعنی در ایران شرایطی حاکم بود که پاسداران
سنت قدمایی دیری بود که از میدان جدال فکری غایب بودند و متاخرین در میدانی
گام می گذاشتند که حریفی در برابر آنان قرار نداشت . از آنجایی که جدالی
در نگرفت ، هر یک از حریفان با پیروزی از میدان بیرون آمدند . .
به دنبال جنگ ایران و روس به قول دکتر سید جواد طباطبایی همزمانی امور نا همزان بوجود آمد . دو نظام آموزشی و تولید دانش ، در کنار هم و بی اعتنا به یکدگر ، از قلمرو خاص خود دفاع می کردند . !
منظورم از این گفته ها این است که نهاد های آموزشی مثل دارالفنون بوجود آمد اما این نهاد های جدید بیشتر ناظر بر آموزش فرآورده های عملی آن بودند و مبانی نظری پشتوانه آن را مورد بحث قرار نمی دادند یا شاید اصلا متوجه مبانی نظری زیر بنای
آن نشده بودند . هواداران سنت قدمایی که حوزه علمیه تبلور بالفعل آن بود ، نظر به مبانی حکمت قدیم داشتند و به صورت تکرار مکررات همان اندیشه های قدیم را آموزش و مورد بحث قرار می دادند بدون اینکه بدانند و یا توجهی داشته باشند که افکار جدیدی بوجود آمده اند که می بایست در مقابل آنها و سوالات بوجود آمده از درون آنها ، جواب داده شود و حد اقل بر مبنای . همان منطق .ارستویی که بلد بودند به جدال با آن بلند شوند
، پس بدین ترتیب دو نظام آموزشی و تولید دانش بی اعتنا بهم فقط کار خود را می کردند و عدم برخورد و تضارب افکار
هیچ نیتجه ای نداد. در صورتی که در غرب این برخورد اندیشه های قدیم و جدید و یا بهتر بگوییم قدیم و متاخر باعث ایجاد فکر جدید شد . تنها موقعی طرفداران سنت قدیم بر آشفته شدند که رقیبی به نام دبستان توسط رشدیه بوجود آمد و بهترین راه حل را در پاک کردن مسئله یعنی نابود کردن آن دیدند !
بازم دکی جون سرتونو درد آورد
اجالتا زت زیاد
دکی جون
به دنبال جنگ ایران و روس به قول دکتر سید جواد طباطبایی همزمانی امور نا همزان بوجود آمد . دو نظام آموزشی و تولید دانش ، در کنار هم و بی اعتنا به یکدگر ، از قلمرو خاص خود دفاع می کردند . !
منظورم از این گفته ها این است که نهاد های آموزشی مثل دارالفنون بوجود آمد اما این نهاد های جدید بیشتر ناظر بر آموزش فرآورده های عملی آن بودند و مبانی نظری پشتوانه آن را مورد بحث قرار نمی دادند یا شاید اصلا متوجه مبانی نظری زیر بنای
آن نشده بودند . هواداران سنت قدمایی که حوزه علمیه تبلور بالفعل آن بود ، نظر به مبانی حکمت قدیم داشتند و به صورت تکرار مکررات همان اندیشه های قدیم را آموزش و مورد بحث قرار می دادند بدون اینکه بدانند و یا توجهی داشته باشند که افکار جدیدی بوجود آمده اند که می بایست در مقابل آنها و سوالات بوجود آمده از درون آنها ، جواب داده شود و حد اقل بر مبنای . همان منطق .ارستویی که بلد بودند به جدال با آن بلند شوند
، پس بدین ترتیب دو نظام آموزشی و تولید دانش بی اعتنا بهم فقط کار خود را می کردند و عدم برخورد و تضارب افکار
هیچ نیتجه ای نداد. در صورتی که در غرب این برخورد اندیشه های قدیم و جدید و یا بهتر بگوییم قدیم و متاخر باعث ایجاد فکر جدید شد . تنها موقعی طرفداران سنت قدیم بر آشفته شدند که رقیبی به نام دبستان توسط رشدیه بوجود آمد و بهترین راه حل را در پاک کردن مسئله یعنی نابود کردن آن دیدند !
بازم دکی جون سرتونو درد آورد
اجالتا زت زیاد
دکی جون
No comments:
Post a Comment