Wednesday, September 12, 2012

قسمت چهارم تجدد در ایران


همانطور که در قسمتهای قبلی عرض کردم ، دوران جدید ایران در دارالسلطنه تبریز توسط قائم مقام فراهانی و شاگردش عباس میرزا شروع شد و به دنبال آن نظم میرزا تقی خانی بوجود می آید اما با قتل میرزا تقی خان امیر کبیر ، نظم میرزا تقی خانی تعطیل می شود . از آن پس به تدریج از درون حاکمیت رجال اصلاح طلب بیرون رفته و به غرب مهاجرت می کنند و بدین ترتیب شکاف میان پاسداران سنت قدمایی و روشنفکران تجددخواه ژرفای بیشتری پیدا می کند . این شکاف درست بر خلاف تاریخ اندیشه در غرب بوده که تجدد و تفکر مدرن فرآورده جدال و برخورد اندیشه قدما و متاخرین بوده . یعنی در ایران شرایطی حاکم بود که پاسداران سنت قدمایی دیری بود که از میدان جدال فکری غایب بودند و متاخرین در میدانی گام می گذاشتند که حریفی در برابر آنان قرار نداشت . از آنجایی که جدالی در نگرفت ، هر یک از حریفان با پیروزی از میدان بیرون آمدند . .
به دنبال جنگ ایران و روس به قول دکتر سید جواد طباطبایی همزمانی امور نا همزان بوجود آمد . دو نظام آموزشی و تولید دانش ، در کنار هم و بی اعتنا به یکدگر ، از قلمرو خاص خود دفاع می کردند . !
منظورم از این گفته ها این است که نهاد های آموزشی مثل دارالفنون بوجود آمد اما این نهاد های جدید بیشتر ناظر بر آموزش فرآورده   های عملی آن بودند و مبانی نظری پشتوانه آن را مورد بحث قرار نمی دادند یا شاید اصلا متوجه مبانی نظری زیر بنای
آن نشده بودند .  هواداران سنت قدمایی که حوزه علمیه تبلور بالفعل آن بود ، نظر به مبانی حکمت قدیم داشتند و به صورت تکرار  مکررات همان اندیشه های قدیم را آموزش و مورد بحث قرار می دادند بدون اینکه بدانند و یا توجهی داشته باشند که افکار جدیدی بوجود آمده اند که می بایست در مقابل آنها و سوالات بوجود آمده از درون آنها ، جواب داده شود و حد اقل بر مبنای  . همان منطق .ارستویی که بلد بودند به جدال با آن بلند شوند
 ،  پس بدین ترتیب دو نظام آموزشی و تولید دانش بی اعتنا بهم فقط کار خود را می کردند و عدم برخورد و تضارب افکار
  هیچ نیتجه ای نداد. در صورتی که در غرب این برخورد اندیشه های قدیم و جدید و یا بهتر بگوییم قدیم و متاخر باعث ایجاد فکر جدید شد . تنها موقعی  طرفداران سنت قدیم بر آشفته شدند که رقیبی به نام دبستان توسط رشدیه بوجود آمد و بهترین راه حل را در پاک کردن مسئله یعنی نابود کردن آن دیدند !
بازم دکی جون سرتونو درد آورد
اجالتا زت زیاد
دکی جون  


No comments:

Post a Comment