Wednesday, September 12, 2012

قسمت دونم تجدد در ایران

!انگار سرنوشت اصلاحات همیشه همین بوده ! حالا بعد از صد و پنجاه سال به چشم دیدیم ،دیگه  وای به حال اونا !
از بد روزگار این ملت بدبخت و بدشانس عباس میرزا در سن هفده سالگی می میرد و قائم مقام هم مثل هر اصلاح طلب دیگری که سراغ داریم سرش را به باد داد و این ارث منحوس رو به فرزندان خود نیز داد و اونها هم سرشونو در راه اصلاح این مملکت به باد دادند
   برای همینه که با وجود آگاهی نو آئینی که در ذهن ایرانیان پیدا شد حرکت چندانی در جامعه بوجود نیامد و در دوره ناصری بود که رخنه در ارکان نظام خودکامه ایران افتاد و خودکامگی موضوع تاملات نظری قرار گرفت .
خودکامگی و سلطنت مطلقه تا آن موقع تنهاروشی  بود که ایرانیان می شناختند . علت بوجود آمدن و حاکم شدن چنین سنتی ریشه در تفکر و اندیشه حاکم در اذهان نخبگان و فیلسوفان از زمان فارابی به بعد داره که خود این موضوع نیاز به بحث و بررسی عمیق داره که بعدا می بایست به طور مبسوط بحث بشه تا بفهمیم راه را از کجا اشتباه رفتیم و بتوانیم با تکیه بر اندیشه صحیح ایرانی تجدد خودمان را بنا کنیم. .
اگر چه تا تشکیل دارالسلطنه تبریز ، ادبیات ایران سده ها در رکود بود اما به دنبال شکست ایران از روسیه آگاهی در وجود آن بساط کهنه بوجود آمد و آهسته آهسته نیاز به طرحی نو در اذهان ایرانیان ظاهر شد اما میراث زرین ادب کهن از رودکی تا حافظ چنان به شالوده ایران تبدیل شده بود که جدایی از آن امکان پذیر نبود . اما برای اولین بار اتفاقی افتاد و آن مسافرت و هجرت نخبگان به اروپا بود . این افراد به هر دلیلی که به غرب می رفتند با مشاهده پیشرفتهای چشمگیر آنجا ، مبهوت می شدند و داستان این شگفتیها را به صورت سفرنامه منتشر کردند . در واقع سفرنامه نویسان به حاملان مفاهیم جدید تبدیل شدند و و مفاهیم جدید نه از تحول اندیشه سنتی ( مسیری که غرب برای رسیدن به تفکر و اندیشه مدرن  طی کرد ) بلکه از راه تجربه ظاهر تجدد اروپایی و از راه کوشش بزای بیان نمودهای تجدد اروپایی به ایران وارد شد
در سفرنامه های رجال ایران به فرنگستان کژ فهمی زیادی در در مفاهیم مدرن وجود داشت . یکی از آن مفاهیم آزادی بود .
آزادی در فرنگستان مبتنی بر نظام نویی از اندیشه بود که با آغاز دوران جدید نهاد های خود را در کشورهای اروپایی ایجاد کرده بود . بی توجهی به مبانی این اندیشه و نهاد های آن ، مانعی بزرگ در راه فهم معنای آزادی بود . رجال ایرانی با باور ها و عصبیت های خود به فرنگ می رفتند و وقتی با اندیشه و نظام آنچنان پیچیده ای روبرو می شدند ، در فهم معنای آن در می ماندند. در نتیجه در سفرنامه های آنها ، نظام جمهوری با هرج و مرج و فتنه یکی تلقی می شد و آزادی را از ثمرات منحوس جمهوری خواهی می دانستند . همانطور که اکنون به گذشته نگاه می کنیم راه دراز و سختی که تجدد از دوره ناصری تا کنون رفته نشان می دهد که چه راه سختی در پیش روی ماست
البته پیدایش و پیشرفت تجدد فقط توسط سفرنامه ها نبوده و عوامل دیگری هم پا به پای هم در این کارزار تجدد و سنت می جنگیدند که یکی دیگر از آنها تحول ادبیات و بوجود آمدن رمان و نهضت ترجمه بود که حالا خستمه و میخام برم بخوابم و شرمنده که یهو خودمونی شدم
زت زیاد
دکی جون  .   

No comments:

Post a Comment